الله لا اله الا هوالحی القیوم
دینی ، داستان ء عکس دینی ء شعر و...
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:21 ::  نويسنده : الهام انصاری

قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام) :

1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى
مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهاى بهشت; نيكى كردن و پنهان نمودن كار[نيك] و صبر بر مصيبتها و نهان كردن گرفتاريها (يعنى عدم شكايت از آنها) است.
2- ويژگى هاى زاهد
أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْيا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ.
زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد.
3- تعادل در جذب و طرد افراد
«أَحْبِبْ حَبيبَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَعْصِيَكَ يَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغيضَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَكُونَ حَبيبَكَ يَوْمًا ما.»
با دوستت آرام بيا، بسا كه روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بيا، بسا كه روزى دوستت شود.
4- بهاى هر كس
قيمَةُ كُلِّ امْرِء ما يُحْسِنُ.
ارزش هر كسى آن چيزى است كه نيكو انجام دهد.
5- فقيه كامل
«اَلا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقيهِ حَقَّ الْفَقيهِ؟ مَنْ لَمْ يُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ يُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللّهِ وَ لَمْ يَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَيْرَ فى عِبادَة لَيْسَ فيها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَيْرَ فى عِلْم لَيْسَ فيهِ تَفَكُّرٌ. وَ لا خَيْرَ فى قِراءَة لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ.»
آيا شما را از فقيه كامل، خبر ندهم؟ آن كه به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نوميد نسازد، و از مكر خدايشان آسوده نكند، و از قرآن رو به چيز ديگر نكنـد، و خيـرى در عبـادت بدون تفقّه نيست، و خيـرى در علم بدون تفكّر نيست، و خيرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نيست.
 

یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:19 ::  نويسنده : الهام انصاری

 

پرتوى از سيره و سيماى اميرالمؤمنين على(عليه السلام)

اميرالمؤمنين على(عليه السلام)، چهارمين پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه فيل و بيست و سه سال پيش از هجرت در مكّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصيّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سيزده رجب در كعبه به دنيا آمد.
على(عليه السلام) تا شش سالگى در خانه پدرش ابوطالب بود.
در اين تاريخ كه سنّ رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از سىسال گذشته بود در مكّه قحطى و گرانى پيش آمد و اين امر سبب شد كه على(عليه السلام) به مدّت هفت سال در خانه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، تا اوّل بعثت، زندگى كند و در مكتب كمال و فضيلت آن حضرت تربيت شود.
اميرالمؤمنين در خطبه 192 نهج البلاغه مىفرمايد:«وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتـَّبِعُهُ إِتّباعَ الْفَصيلِ اَثَرَ أُمِّهِ، يَرْفَعُ لى فى كُلِّ يَوْم مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَمًا، وَ يَأْمُرُنى بِالاِْقْتِداء بِهِ.»«و من در پى او بودم چنانكه بچّه در پى مادرش، هر روز براى من از خلق و خوى خويش نشانه هاى برپا مىداشت و مرا به پيروى آن مىگماشت.»بعد از آن كه محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) به پيامبرى مبعوث گرديد، على(عليه السلام)نخستين مردى بود كه به او گرويد.
براى اوّلين بار ابوطالب پسر خود را ديد كه با پسرعموى خود مشغول نمازاند.
گفت: پسر جان چه كار مىكنى؟ گفت: پدر، من اسلام آورده ام و براى خدا با پسر عموى خويش نماز مىگزارم.
ابوطالب گفت: از وى جدا مشو كه البته تو را جز به خير و سعادت دعوت نكرده است.
ابن عبّاس مىگويد: نخستين كسى كه با رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نماز گزارد، على بود.
روز دوشنبه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)به مقام نبوّت برانگيخته شد، و از روز سه شنبه على نماز خواند.
در سال سوم بعثت بعد از نزول آيه «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَْقربينَ»; يعنى «خويشان نزديكتر خود را انذار كن!» رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بنى عبدالمطّلب را كه حدود چهل نفر بودند دعوت كرد و به آنها ناهار داد، امّا آن روز نشد سخن بگويد، روز ديگر آنها را دعوت كرد و بعد از صرف ناهار به آنها فرمود: كدام يك از شما مرا يارى كرده و به من ايمان مىآورد تا برادر و جانشين بعد از من باشد، على(عليه السلام)برخاست و فرمود: اى رسول خدا! من حاضرم تو را در اين راه يارى دهم.
فرمود: بنشين.
آن گاه سخن خويش را تكرار كرد و كسى برنخاست و فقط على(عليه السلام)برخاست و فرمود: من آماده ام.
فرمود بنشين.
بار سوم رسولخدا(صلى الله عليه وآله وسلم)سخن خود را تكراركرد.
باز على(عليه السلام) برخاست و آمادگى خود را براى يارى و همراهى پيامبر اعلام كرد.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:«إِنَّ هذا أَخى وَ وَصِيّيى وَ وَزيرى وَ وارِثى وَ خَليفَتى فيكُمْ مِنْ بَعْدى.» «اين على، برادر و وصىّ و وارث و جانشين من در ميان شما پس از من مىباشد.»بعد از سيزده سال دعوت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در مكّه، مقدّمات هجرت آن حضرت به مدينه فراهم شد.
در شب هجرت، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام)فرمود: لازم است در بستر من بخوابى، على(عليه السلام) در بستر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)خوابيد و آن شب كه اوّل ربيع الاوّل سال چهاردهم بعثت بود، ليلة المبيت ناميده مىشود و بر اساس روايات در همين شب آيه اى درباره على(عليه السلام)نازل شد.
چند شب پيش از هجرت، شبى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، همراه على(عليه السلام) به جانب كعبه حركت كردند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام)فرمود: روى شانه من سوار شو.
على(عليه السلام) روى شانه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) سوار شد و مقدارى از بتهاى كعبه را از جا كندند و درهم شكستند و آنگاه متوارى شدند تا قريش ندانند كه اين كار را چه كسى انجام داده است.
بعد از هجرت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، على(عليه السلام) به فاصله سه روز بعد، از آن كه امانت هاى رسول خدا را به صاحبانش داد، همراه فواطم; يعنى مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و فاطمه دختر زبير و مسلمانانى كه تا آن روز موفّق به هجرت نشده بودند، عازم مدينه گرديد.
وقتى وارد مدينه شد پاهايش مجروح شده بود، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) چون او را ديد از فداكارى آن حضرت قدردانى و تشكر كرد.
در سال اوّل هجرت كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) ميان مهاجر و انصار رابطه برادرى را برقرار ساخت به على(عليه السلام) فرمود: «أَنْتَ أَخي فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ.»«تو در دنيا و آخرت برادر من هستى.»در سال دوم هجرت، اميرالمؤمنين(عليه السلام) با فاطمه زهرا(عليها السلام) ازدواج كرد.
در رمضان سال دوم هجرت، دو افتخار بزرگ نصيب على بن ابيطالب(عليه السلام) شد; روز نيمه ماه رمضان سال دوم (يا سوم) خداوند، امام حسن مجتبى(عليه السلام) را به على(عليه السلام)داد و در هفدهم ماه رمضان سال دوم، جنگ بدر پيش آمد كه شجاعت و قهرمانى اميرالمؤمنين(عليه السلام) زبانزد خاصّ و عامّ گرديد.
شيخ مفيد مىگويد: مسلمانان در جنگ بدر هفتاد نفر از كفّار را كشتند كه 36 نفر آنها را على(عليه السلام) به تنهايى كشت و در كشتن بقيّه هم ديگران را يارى نمود.
در شوّال سال سوم هجرت، غزوه معروف اُحُد پيش آمد.
نام على(عليه السلام)در اين غزوه هم مانند «بدر» پرآوازه است.
در همين غزوه بود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)در باره على(عليه السلام)فرمود : «إِنِّ عَلِيًّا مِنّى وَ أَنَا مِنْهُ.» «همانا على از من است و من از اويم.»و در همين غزوه بود كه منادى در آسمان ندا كرد : «لا سَيْفَ اِلاّ ذُوالْفَقارِ وَ لا فَتى اِلاّ عَلِىٌّ.» «شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى جز على نيست.»در سال سوم (يا چهارم) هجرت بود كه خداوند متعال، امام حسين(عليه السلام) را به اميرالمؤمنين عطا فرمود، پسرى كه نُه نفر امام بر حقّ از نسل مبارك وى پديد آمدند.
 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:18 ::  نويسنده : الهام انصاری

 

عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوي
راههاي رسيدن به خدا به اندازه خود آدمهاست 
ملاصدرا ميگه:
خداوند بي‌نهايت است و لامکان و بي زمان
اما به قدر فهم تو کوچک مي‌شود
و به قدر نياز تو فرود مي‌آيد، و به قدر آرزوي تو گسترده مي‌شود،
و به قدر ايمان تو کارگشا مي‌شود،
و به قدر نخ پير زنان دوزنده باريک مي‌شود،
و به قدر دل اميدواران گرم مي‌شود…
پــدر مي‌شود يتيمان را و مادر.
برادر مي‌شود محتاجان برادري را.
همسر مي‌شود بي همسر ماندگان را.طفل مي‌شود عقيمان را. اميد مي‌شود نااميدان را.راه مي‌شود گم‌گشتگان را. نور مي‌شود در تاريکي ماندگان را.
 
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : الهام انصاری

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْتقریبا پانزده سال قبل ، از جمعى از علماى اعلام قم و نجف اشرف شنیدم که پیرمرد هفتاد ساله اى به نام کربلائى محمد کاظم کریمى ساروقى داستان عجیب
(ساروق از توابع فراهان اراک است ) که هیچ سوادى نداشته ، تمام قرآن مجید به او افاضه شده به طورى که تمام قرآن را حافظ شده به طرز عجیبى که ذکر مى شود.
عصر پنجشنبه ، ((کربلائى محمد کاظم )) به زیارت امامزاده اى که در آن محل مدفون است مى رود، هنگام ورود، دو نفر سید بزرگوار را مى بیند و به او مى فرمایند کتیبه اى که در اطراف حرم نوشته شده بخوان .
مى گوید آقایان ! من سواد ندارم و قرآن را نمى توانم بخوانم . مى فرمایند بلى مى توانى . پس از التفات و فرمایش آقایان حالت بى خودى عارضش ‍ مى گردد و همانجا مى افتد تا فردا عصر که اهالى ده براى زیارت امامزاده مى آیند او را افتاده مى بینند، پس او را بلند کرده به خود مى آورند. به کتیبه مى نگرد مى بیند سوره جمعه است ، تمام آن را مى خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن مى بیند و هر سوره از قرآن مجید را که از او مى خواستند، از حفظ به طور صحیح مى خوانده و از جناب آقاى میرزا حسن نواده مرحوم میرزاى حجه الاسلام شیرازى شنیدم فرمود مکرر او را امتحان کردم هر آیه اى را که از او مى پرسیدم فورا مى گفت از فلان سوره است و عجیبتر آنکه هر سوره اى را مى توانست به قهقرا بخواند؛ یعنى از آخر سوره تا اول آن را مى خواند.
و نیز فرمود: کتاب تفسیر صافى در دست داشتم برایش باز کرده گفتم این قرآن است و از روى خط آن بخوان ، کتاب را گرفت چون در آن نظر کرد گفت آقا! تمام این صفحه قرآن نیست و روى آیه شریفه دست مى گذاشت و مى گفت تنها این سطر قرآن است یا این نیم سطر قرآن است و هکذا و مابقى قرآن نیست .
گفتم از کجا مى گویى تو که سواد عربى و فارسى ندارى ؟ گفت : آقا! کلام خدا نور است ، این قسمت نورانى است و قسمت دیگرش تاریک است (نسبت به نورانیت قرآن ) و چند نفر دیگر از علماى اعلام را ملاقات کردم که مى فرمودند همه ما او را امتحان کردیم و یقین کردیم امر او خارق عادت است و از مبداء فیاض جل وعلا به او چنین افاضه شده .
در سالنامه نور دانش ، سال 1335 صفحه 223 عکس کربلائى محمد کاظم مزبور را چاپ کرده و مقاله اى تحت عنوان (نمونه اى از اشراقات ربانى ) نوشته و در آن شهادت عده اى از بزرگان علما را بر خارق العاده بودن امر او نقل نموده است تا اینکه مى نویسد:((از مجموع دستخطهاى فوق ، موهبتى بودن حفظ قرآن کربلائى ساروقى به دو دلیل ثابت مى شود.
1 - بى سوادى او که عموم اهالى ده او شهادت مى دهند و احدى خلاف آن را اظهار ننموده است . نگارنده شخصا از ساروقیهاى ساکن تهران تحقیق نمودم و با اینکه موضوع بى سوادى او در جراید کثیرالانتشار چاپ و منتشر شده ، معذلک هیچکس تکذیب نکرده است
2 - بعضى از خصوصیات حفظ قرآن او که از عهده تحصیل و درس ‍ خواندن خارج است ، به شرح زیر:
1 - هرگاه یک کلمه عربى یا غیر عربى بر او خوانده شود، فورا مى گوید که در قرآن هست یا نیست .
2 - اگر یک کلمه قرآنى از او پرسیده شود، فورا مى گوید در چه سوره و کدام جزو است .
3 - هرگاه کلمه اى در چند جاى قرآن مجید آمده باشد تمام آن موارد را بدون وقفه مى شمارد و دنباله هرکدام را مى خواند.
4 - هرگاه در یک آیه یک کلمه یا یک حرکت غلط خوانده شود یا زیاد و کم کنند بدون اندیشه متوجه مى شود و خبر مى دهد.
5 - هرگاه چند کلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر کلمه را بدون اشتباه بیان مى کند.
6 - هر آیه یا کلمه قرآنى را از هر قرآنى که به او بدهند آنا نشان مى دهد.
7 - هرگاه در یک صفحه عربى یا غیر عربى یک آیه مطابق سایر کلمات نوشته شود، آیه را تمیز مى دهد که تشخیص آن براى اهل فضل نیز دشوار است .
این خصوصیات را خوش حافظه ترین مردم نسبت به یک جزوه بیست صفحه فارسى نمى توان دارا شود تا چه رسد به 6666 آیه قرآنى )).
و پس از نقل شهادت چند نفر از علما، مى نویسد: موهبت قرآن ((کربلائى کاظم )) براى مردمى که فکر محدود خود را در چهاردیوارى مادیات محدود و منکر ماوراى طبیعت هستند اعجاب آور بوده و سبب هدایت عده اى از گمراهان گردیده است ، ولى این امر با همه اهمیتش ‍ در نظر اهل توحید یک شعاع کوچک از اشعه بیکران افاضات خداوندى و از کوچکترین مظاهر قدرت حق است ، نه تنها امور خارق العاده به وسیله انبیا و سفراى حق به کرات به ظهور رسیده و در تواریخ ثبت و ضبط است ، در عصر حاضر نیز کسانى که به علت ارتباط و پیوند با مبداء تعالى صاحب کراماتى هستند وجود دارند که اهمیت آن به مراتب از حافظ قرآن ما بیشتر مى باشد.
نکته اى که در پاپان این مقاله لازمست تذکر دهم اینکه در نتیجه انتشار شرح حال حافظ قرآن و معرفى او به مردم تهران از عده اى از متدینین بازار شنیدم که در چند سال قبل ؛ یعنى در زمان ((مرحوم حاج آقا یحیى )) یک مرد کورى به نام حاجى عبود به مسجد ((سید عزیزاللّه )) رفت وآمد داشت که در عین کورى حافظ قرآن باخصوصیات کربلائى ساروقى بود، او نیز محل آیه را در عین کورى نشان مى داده و براى مردم با قرآن استخاره مى کرده ...
مى گویند روزى کتاب لغت فرانسه به قطر قرآن مجید به او دادند استخاره کند، فورا آن را پرت کرد و عصبانى شد و گفت این قرآن نیست .
در مجلسى که حافظ قرآن حضور داشت ، جناب آقاى ابن الدین استاد محترم دانشگاه ، خصوصیات حاجى عبود را تاءیید و اظهار کردند که نامبرده را در منزل آقاى مصباح در قم در حضور مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى ملاقات و آزمایش کرده اند.
اینها از آثار قدرت حق است که گاهى براى ارشاد مردم و اتمام حجت ظاهرى است :(ذلِکَ فَضْلُاللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ ذُواْلفَضْلِ الْعَظیمِ).

 

یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : الهام انصاری

منابع مقاله:
 

فصلنامه بازتاب اندیشه، شماره 36، اسلامی فرد، زهرا؛

 


 

 

کیهان، 8/12/81

این مقاله با دادن گزارشی از محرومیت های زنان در طول تاریخ، به مقایسه اجمالی جایگاه و ارزش زن در ادیان زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام می پردازد و بیان می دارد که در دین زرتشت، ریاست مخصوص مرد است و زن طفیلی و از حقوق انسانی و اجتماعی محروم است و باید تحت اطاعت و بندگی مرد باشد . هر چند در جایی از اوستا به همتایی زن و مرد اشاره شده، ولی از آثار مکتوب زرتشت به دست می آید که زن به عنوان عنصری برای زادن و

حفظ نسل، ایفای نقش می کند و در این آیین همیشه تولد پسر دل پسندتر از تولد دختر بوده است .

دین یهود، آفرینش حوا را از یکی از دنده های آدم می داند و معتقد است مار (شیطان) ابتدا حوا را فریب داد و او از درختی که خوردن میوه اش ممنوع بود خورد و از آن به شوهر خود داد . در این آیین، حق طلاق نیز منحصر به مرد است و او می تواند با این مجوز که زن خود را نمی پسندد، طلاق نامه ای نوشته و او را از خانه بیرون کند .

آیین مسیحیت نیز می گوید که شیطان ابتدا حوا را فریب داد و خداوند، درد زایمان را برای رستگاری او قرار داد . به اعتقاد این دین، حق تعلیم دادن از زن سلب شده تا نتواند بر شوهر خود مسلط شود . طلاق دادن زن و نکاح با زن مطلقه در انجیل حکم زنا را دارد .

اما قرآن زن را دارای اراده و اختیار و روح کامل انسانی می داند و نیز زن و مرد را از سرشت واحد دانسته و در داستان فریب شیطان، ضمیر تثنیه می آورد و می فرماید که هر دوی آنها فریب خوردند . و برای اثبات استعدادهای روحانی و معنوی زن و مقامات او، نمونه هایی چون مریم را مثال می زند که در محراب عبادت با ملائکه سخن می گفت و روزی او از غیب می رسید . و نیز هم زن و هم مرد را مسئول اعمال خود می داند . در مورد استقلال اقتصادی نیز تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد . بیعت گرفتن از زنان، احترام به پدر و مادر، به ویژه احترام مضاعف به مادر و مسئله ارث بردن زنان، همگی نشان از این دارد که اسلام برای زن ارزش فوق العاده ای قائل است .

نویسنده در پایان چنین نتیجه گیری می کند که اسلام، اولین و کامل ترین مذهبی است که در اصلاح امور زنان و تعالی و ترقی آنان قدم هایی بس مؤثر برداشته و کوشش های فراوانی انجام داده است .

 

منابع مقاله:
کتاب : اهل بيت عليهم‏السلام عرشيان فرش نشين         
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
 
امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود: پنج چيز است كه تا لحظه مرگ ترك نمى‏كنم: پوشيدن لباس پشمى، سوار شدن بر الاغ بى‏پالان، غذا خوردن با بردگان، بافتن كفش با دستانم و سلام كردن به كودكان؛ تا پس از من سنّت شود «1».
 
يهودى با اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله مسلمان مى‏شود
حضرت امام موسى بن جعفر عليهما السلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت مى‏كند: شخصى يهودى چند دينار از رسول خدا صلى الله عليه و آله طلب داشت، اداى آن وام را از حضرت درخواست كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نمى‏توانم طلبت را بپردازم، يهودى گفت: تا نپردازى تو را رها نمى‏كنم، حضرت فرمود: در اين صورت كنارت مى‏نشينم و كنار او نشست تا جايى كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا خواند.
اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله در مقام تهديد و ترساندن او برآمدند، حضرت به آنان نظر انداخته، فرمود: مى‏خواهيد در حق او چه كنيد؟ گفتند: اى رسول خدا! يك يهودى تو را اين گونه نزد خود حبس كند؟ حضرت فرمود:
پروردگارم مرا به ستم بر اهل ذمه و غير اهل ذمه مبعوث ننموده است.
هنگامى كه روز به نهايت رسيد، يهودى گفت: «أشهد أن لا إله إلّااللّه و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله» و بخشى از ثروتم را در راه خدا [بخشيدم‏]، اى پيامبر! به خدا سوگند! در حق تو اين سخت گيرى را روا نداشتم جز اينكه ببينم تو همان كسى هستى كه در تورات وصف شده‏اى؟
من در تورات در وصف تو خوانده‏ام: محمّد بن عبداللّه محل ولادتش مكه و محل هجرتش مدينه است. درشت‏خوى و خشمگين و فريادزن نيست وسخنش را به زشت‏گويى وگفتارش را به فحش نمى‏آلايد. من به وحدانيت خدا و نبوت تو شهادت مى‏دهم و اين ثروت من است، در آن به قانونى كه خدا نازل كرده است فرمان بران‏ «2».
 


ادامه مطلب ...

 

 
 آیات بسیاری در قرآن وجود دارند که امامان معصوم علیهم السلام آن ها را به وجود مقدس امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر نموده اند. اما برخی از این آیات نیز در تفسیر ائمه علیهم السلام به یاران امام مهدی نسبت داده شده اند.
 
آیه اول
« وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَی اُمَّة مَعْدُودَة لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا كانُوْا بِهِ یَسْتَهْزِءوُنَ» ؛ « اگر ما عذاب را تا (آمدن) "امّت معدوده" از آن ها به تأخیر بیندازیم، می گویند: "چه چیز آن را باز می دارد؟" آگاه باش! هنگامی كه آن روز بیاید، عذاب از آن ها برگردانده نمی شود و آنچه را كه مسخره می كردند، آن ها را فرو خواهد گرفت».(1)
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که در تفسیر این آیه فرمود: « منظور از "امّت معدوده" (امّت شمرده شده)، همان اصحاب مهدی در آخرالزمان هستند كه 313 نفر به تعداد اهل "بدر" می باشند و همان گونه كه پاره های ابر پاییزی به هم می پیوندند، آنان نیز در آن واحد (نزد آن حضرت) گرد می آیند».(2)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: « منظور از "عذاب" خروج قائم است (كه سبب معذب شدن كافران می باشد) و منظور از "امّت معدوده" اصحاب اوست كه به تعداد اهل بدر هستند».(3)
رسول خدا در حق مهدی فرموده است: اگر از عمر دنیا به جز یك روز باقی نباشد، خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا مردی از عترت من بیاید كه هم نام من است؛ او جهان را پر از عدل و داد نماید، آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد


ادامه مطلب ...
درباره وبلاگ

خداوندا به من بیاموز: دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند و بخندم با کسانی، که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند. ......................................... تبادل اطلاعات و تجربيات يكي از اهداف بزرگ زندگي در قرن بيست و يكم است.هدف ازايجاداين وبلاگ ارائه ي تجربيات ديني و فرهنگي در زمينه هاي مختلف و تبادل نظر با هم سن و سالان خوددرسراسر ايران سرفراز مي باشد.باشد كه با همت وتلاشي مضاعف در سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی يكي از آينده سازان ميهن عزيزمان باشيم. الهام انصاری ansarielham76@gmail.com
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الله لا اله  الا هوالحی
القیوم و آدرس samawat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خودرا در زیر بنویسید . در صورت وجود لینک ما در سایت شمالینک تان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 77
بازدید ماه : 1542
بازدید کل : 162619
تعداد مطالب : 157
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1